هدف مهم نیست، مسیر مهمه
واقعاً دلت میخواد به هدف خودت برسی؟
ازت دعوت میکنم با دقت تا انتها این مقاله رو بخونی چون قطعاً خیلی بهت کمک میکنه.
همه ما توی زندگی خواسته ها و اهدافی داریم که میخوایم به اون ها برسیم. دلمون هم میخواد که سریع به این خواسته ها برسیم. خواسته ما ممکنه یه رابطه عاطفی باشه، قهرمانی توی یک رشته ورزشی ، پیشرفت در زمینه کاری یا افزایش درآمد.
و خیلی واضحه که برای رسیدن به هر خواسته ای باید بهاش رو بپردازیم. به قول والاس وتلز در کتاب دانش ثروتمند شدن ، برای اینکه چیزی که میخواهید رو دنیا به شما بده، شما باید چیزی که دنیا میخواد رو بهش بدید. پس ما صرفاً نباید فقط و فقط خواسته خودمون رو ببینیم. باید فکر کنیم که من باید چه خدمتی به دنیا ارائه بدم تا دنیا خواسته من رو بهم بده. و البته این
آنتونی رابینز خیلی حرف قشنگی میزنه در بخش هدفگذاری کتاب بسوی کامیابی 1. میگه : خواسته شما باید مطلوب دیگران باشد. یعنی اینکه من تنها کسی نباشم که از رسیدن به خواسته ی خودم منتفع میشم. مثلاً باید فکر کنم که آقای رییس ، انتظار نداشته باش که ماشین معمولی امروز تو بشه بهترین ماشین شاسی بلند، ولی کماکان منشیت با اتوبوس بیاد سر کار و برگرده. در یک بخش از کتاب زندگینامه استیو جابز نوشته شده بود که استیو جابز در سالهای اولیه اپل، 300 نفر رو بهمراه خودش میلیونر کرد. اگر بقیه هم در موفقیت ما شریک و سهیم باشن قطعاً خیلی زودتر ما به موفقیت میرسیم.
یه خبر خیلی خوب وجود داره و اون هم اینه که وقتی شما در مسیر رسیدن به خواسته خودتون قدم بر میدارید، بی نهایت اتفاق خوب رو تجربه میکنید که هرکدوم اونها به تنهایی میتونه به اندازه رسیدن شما به خواستتون ارزشمند و خوشحال کننده باشه. به قول رابین شارما در کتاب راهبی که فراری اش را فروخت، مرحله پایانی رسیدن به خواسته ها مسیر الماسه. مسیر که در تمام طولش پر از الماسه، هدایایی در طول مسیر که اینقدر غرق اون میشی که دیگه رسیدن رو فراموش میکنی. وقتی من در مسیر سخنران انگیزشی شدن قدم بر میداشتم اتفاق های مختلفی افتاد. یکی از دوستان قدیمی من از طریق کانال تلگرام دکتر آزمندیان با من آشنا شد و مطالب آموزشی و انگیزشی و موفقیت رو از همون لحظه باور کرد و وارد این مسیر شد و حالش خیلی خوب شد و قرص های افسردگیش رو ریخت دور. با دو نفر مادری که قصد سقط بچه ی خودشون رو داشتن در دوره بارداری صحبت کردم و از سقط منصرف شدن. یکی دو نفر رو که در مرز خودکشی بودن باهاشون صحبت کردم و یه امید دوباره بهشون دادم و امروز خیلی حالشون خوبه. خیلی از دوستان بعد از یه مدت پست های من به خودشون اومدن و کسب و کار خودشون رو راه انداختن و به اصطلاح آقای خودشون شدن و برای یه عده اشتغالزایی کردن. یکی از دانشجوهای ما به درآمد میلیاردی رسید ، اونهم با آموزش های رایگان ما و صد البته همت خودش و لطف خدای مهربون و خلاصه یک عالمه اتفاق های خوب افتاد. و من گفتم که آهان! من نکته رو گرفتم! فقط سخنرانی من در سالن جلوی 1000 نفر مهم نبوده، بلکه مهم این بوده که هزاران نفر راه و مسیر زندگی و رونق کسب و کارشون و حال خوبشون رو پیدا کنن. و من در قبال این سرویسی که به دنیا ارائه میدم به خواسته خودم برسم. و الان که نگاه میکنم انصافاً ارزش اتفاقاتی که در طول مسیر رسیدن من به خواسته ام یعنی سخنرانی هزار نفری افتاده کمتر از خود هدفم نیست بهیچ عنوان. پس ، یادمون باشه که مهم مسیره، نه رسیدن. چون اتفاق های مسیر دقیقاً مهمترین چیزا هستن. و من امروز عشقم رو تغییر دادم. به جای عشق به رسیدن، من عاشق مسیرم و دارم ازش لذت میبرم. دارم تلاش میکنم به بهترین نحو ممکن کارم رو انجام بدم. و مطمئنم وقتی من با این شرایط کار میکنم نتیجه خودش میاد.
توی کتاب راهبی که فراری اش را فروخت، یکی از هفت اصلی که برای خوشبختی بیان میشه راز گل سرخه. عشق. عشقی که ما باید به دنیا ارائه بدیم. ما باید عاشق باشیم و با این حس خوب فوق العاده به جهان خودمون خدمت کنیم تا جای بهتری برای زندگی کردن باشه و به این طریقه که میتونیم به خواسته ی خودمون برسیم. وقتی به بقیه کمک میکنیم خودمون خیلی حالمون بهتره ، خیلی بیشتر.
و ما باید به خدا اعتماد کنیم. خدا خودش مسیر موفقیت ما رو خیلی خوشکل میچینه و خیلی قشنگ اتفاقات رو از قبل برای ما تدارک دیده و همه چیز آماده است. کافیه که حرکت کنیم تا دریافتش کنیم. و باور کنیم که بهترین اتفاقات در بهترین زمان ممکن برای ما میفتن. ما باید همه جوره به خدا اعتماد کنیم. به زمان بندیش. و به اینکه بهترین ها رو برای ما میخواد. و اون رو از طریق حس قلبیمون بهمون میگه.
نهایتاً اینکه ما باید در طول مسیر رسیدن به خواسته خودمون تسلیم باشیم. برعکس اینکه توی خیلی کتابها نوشتن هرگز تسلیم نشیم، ما باید تسلیم بشیم تا به خواسته های خودمون برسیم. ما باید در مقابل خدا تسلیم باشیم. نه در مقابل مشکلات. باید تسلیم خدا باشیم و حرکت کنیم. این میشه جاری بودن. مثل آب بودن. آب وقتی به مانع برخورد میکنه چیکار میکنه؟ مسیرش رو فقط تغییر میده و بدون سر و صدا به راه خودش ادامه میده. ما هم باید تسلیم باشیم و فقط به راه خودمون ادامه بدیم. به قول وین دایر توی کتاب باور کنید تا ببینید، تسلیم یعنی اعتماد به نیروهای خیر جهان هستی. ما باید باور کنیم که خدا فقط برای ما خیر میخواد. همون طور که توی قرآن میگه خداوند برای شما آسانی میخواهد، و خداوند برای شما سختی نمیخواهد ( سوره بقره آیه 185). باید باور کنیم که دنیا داره ما رو به مسیر درست و خیر و نیکی هدایت میکنه. باید به ندای قلبمون گوش بدیم و باور کنیم وقتی به اون چیزی که قلبمون میگه عمل میکنیم و توکل کردیم و در حال حرکتیم توی مسیر درستیم. وقتی توی مسیر درست باشیم، هرچقدر هم که آروم بریم، بالاخره به مقصد خودمون میرسیم. ولی وقتی توی مسیر غلط باشیم با سرعت جت هم بریم هرگز به مقصد خودمون نمیرسیم.
امیدوارم که هممون بتونیم بهترین ارتباط رو با درونمون و با قلبمون بگیریم و به نداش گوش بدیم. که قطعاً سعادت دنیا و آخرت ما در گرو اونه.
دیدگاهتان را بنویسید