زندگینامه پائولو کوئیلو
امروز در قسمت زندگینامه ها، قصد داریم زندگینامه پائولو کوئیلو را بررسی کنیم. وی یکی از پر خواننده ترین و تاثیر گذار ترین نویسندگان عصر امروز است، برخی او را کیمیاگر واژه ها می دانند و برخی دیگر پدیده ای عامه پسند، اما با این حال کوئیلو یکی از پر مخاطب ترین نویسندگان قرن حاضر است، خوانندگان بیشمار او از 150 کشور مختلف فارغ از فرهنگ و اعتقادات خود او را نویسنده مرجع دوران ما کرده اند، کتاب های او به 56 زبان ترجمه شده اند و جدای از آنکه همواره در فهرست کتاب های پرفروش بوده اند، در تمام طول دوران ظهور او مورد بحث و جدل اجتماعی و فرهنگی قرار داشته اند. اما چه طور وی به این موفقیت دست یافت؟ از چه سختی هایی توانست عبور کند؟
پدرش، مهندس بود و مادرش، خانهدار. وی درهفت سالگی، به مدرسه عیسویهای سن ایگناسیو در ریودوژانیرو در برزیل رفت. تاثیر این محیط بر او، این بود که تصمیم گرفت نویسنده شود و اولین جایزه ادبی خود را در مسابقه شعر مدرسه بهدستآورد. مدتی بعد، برای روزنامه دیواری مدرسه خواهرش- سونیا – مقالهای نوشت که آن مقاله هم جایزه گرفت.
والدین پائولو، چون میخواستند فرزندشان مهندس شود، سعی میکردند شوق نویسندگی را در او از بین ببرند. آشنایی پائولو با کتاب مدار راسالسرطان (هنری میلر)، روح طغیان را در او برانگیخت و باعث شد پا روی خواستههای خانواده بگذارد. پدرش رفتار او را ناشی از بحران روانی دانست و به همین علت پائولو تا 17 سالگی، دو بار در بیمارستان روانی بستری شد.
کمی بعد، پائولو با یک گروه تئاتری آشنا شد و همزمان، به روزنامهنگاری رویآورد. از نظر طبقه متوسط راحتطلب آن دوران، تئاتر سرچشمه فساد اخلاقی بود. به این بهانه وی برای بار سوم در بیمارستان بستری شد. اما با تشخیص پزشک مبنی بر دیوانه نبودن، وی سرگشتهتر و آشفتهتر از قبل، از بیمارستان مرخص شد.
پائولو بعد از این جریان، کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» را نوشت که سال 1988 در برزیل منتشر شد. این کتاب باعث شد، سال بعد قانونی در کنگره به تصویب برسد(ممنوعیت پذیرش بیرویه بیماران روانی در بیمارستانها) که 10 سال بلاتکلیف مانده بود.
پائولو در 26سالگی به این نتیجه رسید که به اندازه کافی زندگی کرده و دیگر میخواهد طبیعی باشد. در یک شرکت تولید موسیقی مشغول به کار شد و پس از آشنایی با زنی، بااو ازدواج کرد. آنها سال 1977 به لندن رفتند و پائولو شروع به نوشتن کرد، اما موفقیت چندانی به دست نیاورد. سال بعد به برزیل برگشتتند و همسرش از او جدا شد. مدتی بعد با دوستی قدیمی به نام کریستینا اویتیسیکا ملاقات کرد که منجر به ازدواج آنها شد و هنوز باهم زندگی میکنند.
وی بعد از یک سفر زیارتی، در سال 1987 کتاب خاطرات یک مُغ را نوشت. یک ناشر کوچک برزیلی این کتاب را چاپ کرد و فروش نسبتا خوبی داشت، اما با اقبال کمی از سوی منتقدان روبهرو شد.
کوئلیو در سال 1988 کتاب کیمیاگر را نوشت. کتابی کاملاً نمادین که کلیه مطالعات 11 ساله وی را درباره کیمیاگری، در قالب داستانی استعاری خلاصه میکرد. داستان کتاب درباره چوپانی اندلسی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اسپانیا رها میکند و به شمال افریقا میرود تا گنجی را در حوالی اهرام بیابد. موفقیت کیمیاگر در ایالات متحده، آغاز فعالیت بینالمللی پائولو بود. تهیهکنندگان متعددی از هالیوود، علاقه زیادی به خرید امتیاز ساخت فیلم از روی این کتاب نشان دادند و سرانجام، شرکت برادران وارنر درسال1993، این امتیاز را خرید. کیمیاگر، رکورد فروش تمام کتابهای تاریخ نشر برزیل را شکست و حتی نامش در کتاب رکوردهای گینس نیز ثبت شد.
پائولو در سال1990، کتاب بریدا را منتشر کرد که در آن، درباره عطایای هر انسان صحبت میکرد. بریدا، داستان یک دختر جوان ایرلندی است که میخواست جادوگر باشد. بریدا ناچار است میان دو سنت کهن، یکی را برگزیند. این کتاب با استقبال زیادی مواجه شد و باعث شد کیمیاگر و خاطرات یک مغ نیز دوباره مورد توجه قراربگیرند. در مدت کوتاهی، هرسه کتاب در صدر فهرست کتابهای پرفروش برزیل قرارگرفت.
انتشار کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم در سال 1994، موفقیت بینالمللی پائولو را تثبیت کرد. در این کتاب، پائولو درباره بخش مادینه وجودش صحبت کرده است. این اثر، خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان مسحور خود کرده است.
در سال 1996، انتشارات ابژتیوای برزیل، حق امتیاز کتاب کوه پنجم را خرید و یک میلیون دلار پیشپرداخت داد. این رقم، بالاترین مبلغ پیشپرداختی است که تا کنون به یک نویسنده برزیلی پرداخت شده است. همان سال، پائولو نشان شوالیه هنر و ادب را از دست فیلیپ دوس بلازی، وزیر فرهنگ فرانسه دریافت کرد. پائولو در همان سال به عنوان مشاور ویژه برنامه همگرایی روحانی و گفت و گوی بین فرهنگها برگزیده شد.
وی در سال 1997، کتاب مهمش راهنمای رزمآور نور را منتشر کرد. این کتاب، مجموعهای از افکار فلسفی اوست که به کشف رزمآور نور درون هر انسان کمک میکند. کتاب راهنمای رزم آور نور مشتمل بر مجموعهای از اندیشههای فلسفی و قصههایی است که قلب سالکان را در هرجای دنیا به وجد میآورد. این کتاب، تا کنون کتاب مرجع میلیونها خواننده شده است.
در مارس سال 1999، نشریه ادبی لیر، پائولو کوئلیو را دومین نویسنده پرفروش جهان، در سال 1998 اعلام کرد. همان سال وی جایزه معتبر کریستال را از انجمن جهانی اقتصاد دریافت و دولت فرانسه، نشان لژیون دونور را به او اهدا کرد.
در ماه مه 2000، پائولو به ایران سفر کرد. او اولین نویسنده غیرمسلمانی بود که بعد از انقلاب به ایران سفر میکرد. او از سوی مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انتشارات کاروان، دعوت شده بود. پائولو با انتشارات کاروان قرارداد همکاری بست و با توجه به این که ایران عضو معاهده بینالمللی حق مؤلف نیست، او اولین نویسندهای بود که رسما از ایران حقالتالیف دریافت میکرد.
در سپتامبر2000 ، رمان شیطان و دوشیزه پریم، همزمان در ایتالیا، پرتغال، برزیل و ایران منتشر شد. همین کتاب سال بعد در بسیاری از کشورهای جهان منتشر شد و در30 کشور درصدر کتابهای پرفروش قرارگرفت و جایزه بامبی، یکی از معتبرترین و قدیمیترین جوایز ادبی آلمان را دریافت کرد.
در سال 2002 همزمان چهار کتاب (شیطان و دوشیزه پریم، کیمیاگر، کتاب راهنمای رزمآورنور و کوه پنجم) او در فهرست پرفروشترین کتابها در روسیه قرارگرفت. همان سال پائولو جایزه هنر پلانتاری را از باشگاه بوداپست در فرانکفورت دریافت کرد و بیل کلینتون، پیام تبریکی برای او فرستاد. در همین سال ، معتبرترین نشریه ادبی پرتغالی به نام ژورنال دلتراس، اعلام کرد که فروش کیمیاگر، از هر کتاب دیگری در تاریخ زبان پرتغالی بیشتر بوده است.
حال از خود بپرسید، اگر پائولو روحیه مقاومت را نداشت، پس از دومین باری که در بیمارستان روانی بستری شد آیا می توانست به این موفقیت دست پیدا کند و جایگاه شایسته خود را بدست آورد؟
دیدگاهتان را بنویسید