جلسه صفر ترمزهای پول
به نام خداوند بخشنده مهربان
دوستان خوب من، همراهان همیشگی اثرگذاران سلام
الان به لطف خدای مهربون که دارم این متن رو مینویسم، تا امروز ششم فروردین 1402 مدت بیش از 5 ساله که دارم در زمینه موفقیت، ذهن ثروتمند و تغییر الگوهای ذهنی افراد برای رسیدن به خواسته هاشون تحقیق و تدریس میکنم. توی این سالها افراد زیادی رو دیدم که خیلی ساده به خواسته های خودشون میرسن و شادن. استرس خیلی کمی رو در زندگی دارن و باور دارن که “خدا براشون میرسونه، خدا براشون میسازه”. از اون طرف هم عده زیادی رو دیدم که به سختی و به مشقت روزگار میگذرونن. همه اش براشون بد میاد. همیشه صورتحساب های پرداخت نشده باعث درد کشیدنشون در زندگی میشه. واقعاً چه تفاوتی هست بین این دوعده؟
تا اینکه چند ماه قبل دست به کار شدم. قلم و کاغذ رو برداشتم ( البته این بار از نوع دیجیتال ) و با هر کدومشون که حرف زدم چه توی مترو چه اتوبوس چه سفر چه فک و فامیل و چه دوست و آشنا ، یادداشت کردم. که دارن به چی فکر میکنن؟ چجوری فکر میکنن؟ بیشتر طول روز چیکار میکنن؟ چرا همیشه هشتشون گروی نهشونه. نتایجی که بهش رسیدم بسیار تکون دهنده بود. ریز به ریز این تفاوت ها رو یادداشت کردم و تا امروز شده بیش از 80 مانع ذهنی، 80 ترمز برای رسیدن به پول.
دوست خوبم، آب ، پشت شیر آب وجود داره. اما ما به دست خودمون شیر رو بستیم. کافیه که شیر آب رو باز کنیم تا آب بیاد. پول در دنیای واقعی هست و واقعاً داره انتظار ما رو میکشه. کافیه که اون موانعی که باعث نرسیدن پول به ما میشه رو برداریم. ما داریم به سمت خواسته ی خودمون حرکت میکنیم. تلاش میکنیم اما پیش نمیریم. چی شده؟ یه مانعی وجود داره. یه طناب هایی به ما وصله. این طناب ها هم بسیار قطورن، هم متاسفانه نامرئی. مثل ماشینی که ترمزدستیش بالاست، یا اینکه راننده یک پاش روی گازه و یک پا روی ترمز. هرچی تلاشِ بیشتری میکنه برای رفتن، به ماشین فشار بیشتری میاد. اگر هم خیلی به این کار ادامه بده و تقلای بیشتری بکنه ، فقط ضربه و خسارت بیشتری به ماشین وارد میشه بجای اینکه ماشین بیشتر بره جلو
دوستای خوب من، خیلی از ماها توی خانواده های متوسط و متوسط رو به پایین بزرگ شدیم. ترمزهای پول در ما نهادینه شده. توی این سالها خیلی روی خودم کار کردم تا ذهنم رو دوباره از اول بسازم. بیش از 200 جلد کتاب خوندم، ده ها دوره ی آموزشی، گرون ترین دوره های آموزشی ایران رو که خیلی ها امکان شرکت توی اون رو نداشتن منجمله دوره نوبل دکتر آزمندیان، دوره روانشناسی ثروت استاد عباس منش و بسیاری دوره های دیگه شرکت کردم. به کشورهای مختلف تا امروز بیش از 14 کشور دنیا سفر کردم و فقر رو همه جای دنیا دیدم، با هزاران نفر به صورت حضوری در سمینارها، لایو، جلسه های آنلاین و حضوری مشاوره صحبت کردم، با مولتی میلیاردرها و مولتی تریلیاردرها جلسه داشتم. و خیلی چیزها رو فهمیدم
شغل شما شاید نقاشی ، مکانیکی ، یا خرید و فروش موبایل یا لپ تاپ باشه. به واسطه ی شغلتون ایجاب میکنه که فقط توی اون زمینه کار کنید، فقط توی اون زمینه تحقیق کنید و من مطمئنم امکان اینکه اینقدر مثل من با آدمها در ارتباط باشین و الگوهای ذهنیشون رو کشف کنید وجود نداره. در این یک در میلیون هم شک ندارم. و حتی بین همکاران و اساتید خودم هم کمتر دیدم که کسی با این تمرکز و این دقت موشکافانه بررسی کرده باشه موانع ذهنی رسیدن به پول رو.
این دوره فقط چند ساعت از شما زمان میگیره. اما به شدت روشنگره. همیشه شاید برات سوال بوده که چرا به پول نمیرسم؟ چرا اونقدری که میخوام نمیرسیم؟ میدونی، اگه پات روی ترمز باشه، ماشین یا جلو نمیره، یا به سختی جلو میره. اگه ترمزهای پولت برقرار باشن ، که من بهت قول میدم هستن، به نسبت اون زمان و انرژی ای که اختصاص میدی به پول نمیرسی. اونقدری که باید سرعت بگیری سرعت نمیگیری. بهینه نیست کارهات، میدونی؟ یا اینکه اصلاً پیش نمیری. همه چیز قفله، همه چیز صفره. فروش صفره درآمد صفره و سازمانت توی ضرره. چه سازمان شخصی خودت باشه چه یک شرکت بزرگ که داری اداره اش میکنی. وقتی ترمزها وصل هستن اگر هم جلو بری، دیسک ها داغ میکنن، جوش میاری. بوی لنت بلند میشه. حتی خطر تهدیدت میکنه. عده زیادی بودن که به خاطر مسائل و مشکلات مالی سکته کردن. از فشارهای مالی خودکشی کردن. مساله اصلاً اصلاً شوخی نیست….
اما وقتی پات رو از روی ترمز برمیداری. وقتی توی جهتی که بادِ موافق داره میاد قرار میگیری، با یه نیش گاز به اوج سرعت میرسی. اونجاست که با استهلاک بسیار کم، با فشار بسیار کم ، به اوج میرسی. و میتونی لذت ببری. از رانندگی، از جاده، از آسمون، از پرواز پرنده ها، از موسیقی ای که در حال پخشه.
جلسه صفر ترمزهای پول تقدیم به شما دوست عزیزم
دیدگاهتان را بنویسید