به نام آن که نامش آرامبخش دلهاست

دوست خوب من سلام. هر تجربه ی خوبی که توی زندگیت منتظرش هستی، در گروی عمل کردن به اون چیزی هست که احساس میکنی باید انجامش بدی. قضیه خیلی ساده است. به قول نایکی ، یکی از بزرگترین برندهای پوشاک جهان ” فقط انجامش بده ” ، مساله اقدام گرایی هست، همین.

اما چرا انجامش نمیدیم؟ چرا از انجام مهمترین کارهایی که باعث میشه پول وارد حساب بانکی ما بشه طفره میریم؟ و خودمون رو با کارهای بی اهمیت، کم اهمیت و بی ارزش “الکی” مشغول میکنیم؟ چرا خیلی وقته یه هدفی رو سالهای ساله که از این سررسید به اون سررسید منتقل میکنیم و همیشه دوباره اول سال می نویسیم و باز آخر سال ناراحتیم که “امسال هم انجام نشد”؟

مگه این زندگی رو چند بار به ما میدن؟ مگه ما مطمئنیم که فردا هم زنده ایم و هستیم؟ که اینقدر چکِ فردا رو برای زندگی میکشیم. مگه چیزی هست که بیشتر از زندگی ما ارزش داشته باشه که ما اینقدر با انجام ندادنِ کاری که خیلی وقته انجامش ندادیم زندگی رو برای خودمون تلخ میکنیم؟

آیا ما واقعاً به خودمون احترام میذاریم؟ پس چرا کاری رو که برای دل خودمونه انجامش نمیدیم؟ آیا عزت نفس من شعاره، یا داره توی دنیای واقعی اجرایی میشه؟ آیا من به خودم و قابلیت های خودم ایمان دارم؟ یا فقط شعار میدم که من اعتماد به سقف دارم؟؟!! نکنه اعتماد به کف هم نداشته باشم!!؟؟ اگه به خودم و توانایی هام و قابلیت هام اعتماد و اعتقاد داشتم که میرفتم و انجامش میدادم. چه کاری رو؟

میرفتم به کسی که دوسش دارم و قلبم بهم میگه که این آدم کسیه که باهاش در یک رابطه عاطفی خوبیها رو تجربه خواهم کرد پیشنهاد میدادم. میرفتم و به شرکتی که حس میکنم میتونیم با هم کار کنیم پیشنهاد قرارداد همکاری میدادم. به رئیس خودم یه پیشنهاد پولساز میدادم تا حقوق منو افزایش بده. برای مهاجرتم اقدام میکردم. میرفتم باشگاه ثبت نام میکردم.میرفتم کلاس زبان ثبت نام میکردم. میرفتم اون اتاقِ گوشه ی خونه رو تمیز میکردم و از همونجا کارگاهِ کوچیک خودم رو راه اندازی میکردم. وب سایتم رو میزدم. پیج اینستاگرامم رو میوردم بالا.

حتی بچه ها قضیه یه وقتایی دردناک تر از این حرف هاست. عدم اقدام گرایی ما باعث میشه که “کاری که توانایی و شرایط انجامش رو هم داریم انجامش ندیم!” من پول فلان سفر خارجی رو دارم، ولی خیلی وقته نمیتونم براش برنامه ریزی کنم. من باشگاه ورزشی دم خونه ام هست. من کلاس زبان در دسترسم هست پولش رو هم دارم. من هر روز کسی رو که دوستش دارم میبینم ، باهاش حرف میزنم و باهاش در ارتباطم ، اما یک کلمه به زبون نمیارم که “دوستت دارم”، اگرچه اون هم منو دوست داره، و این ادامه پیدا میکنه تا اون با یک نفر دیگه ازدواج کنه… تقصیر اون نیست ، تقصیر منه که هرگز بهش نگفتم

من اعجوبه ام من دنیایی از مهارتم، اما بیکارم! خیلی کارها بلدما! اما بیکارم، درآمد ندارم؟ چراااا؟ چون نرفتم پای اینترنت توی سایت ها و کانالهای کاریابی، به 100 جا که آگهی دادن زنگ بزنم. قطعاً چند نفرشون، نه فقط یکیشون، منو میخواد و بهترین رو بینشون انتخاب میکنم و شغل پیدا میکنم و صاحب درآمد میشم.

وقتی اقدام گرا نیستم، زندگی من میشه حسرت و حسرت و حسرت. من تبدیل میشم به یک آدم منفعل و افسرده. اما وقتی اقدام گرا میشم، کارهامو انجام میدم، به خوبی و به زیبایی پول در میارم. میرم ورزش میکنم. لایف استایل فوق العاده ای رو برای خودم میسازم و هر لحظه زندگیم از لحظه ی قبلش قشنگ تر میشه. و غبار یا پلیدی یا کثیفی ای رو توی زندگیم که اگر اون کاره رو انجامش میدادم، فلان اتفاق میفتاد، دائم با خودم حمل میکنم. بار “حسرت” که شونه های من رو خورد میکنه.

من رضا محمدشفیعی هستم. تا امروز به لطف خدای مهربون تا امروز هزاران نفر با آموزش های اثرگذاران تونستن زندگیشون رو از نظر مالی، روابط عاطفی سلامتی و همه جنبه ها بهبود قابل ملاحظه ای بدن، تا جایی که زندگی امروزشون هیچ شباهتی به گذشته شون نداره.

اگه بخوام یه کوچولو از نتایجی که خودم از اقدام گرایی گرفتم بگم، اینکه موفق شدم منی که حسرت یک سفر داخلی با هواپیما رو داشتم، به 14 کشور دنیا و بعضی از اون کشورها بارها و بارها سفر کنم. من تونستم به همراه تیم الکتروتوسن در زمانی که مدیر بازرگانی واحد تولیدی ای بودم که با برادرم اونجا رو از صفر ساختیم، یه چیزی حدود 400 الی 500 هزار دلار از محصولاتمون رو به سراسر ایران بفروشیم. و بچه ای که باورش نمیشد 200 هزار تومن پول از دست مردم بگیره به میلیاردها تومن فروش رسید. وقتی خواستم راه رفته ی خودم رو به بقیه نشون بدم خیلی ها مسخره ام کردن. اما من یه گوشم در بود و یک گوش دروازه. هزاران فایل تولید کردم و توی اینترنت منتشر کردم. سه جلد کتاب نوشتم. نزدیک به 50 الی 60 هزار نفر در سرتاسر دنیا توی دوره معجزه مالی من شرک کردن و نتایج بی نظیر گرفتن. به لطف خدای مهربون تونستم برای کارم تمام مجوزهای لازم رو توی تمام شغل هایی که بودم بگیرم. منجمله برای اثرگذاران قرن بیست و یکم ای نماد و مجوز نشر آنلاین از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. به لطف خدای مهربون تونستم ایده هایی که توی سرم بود رو پیاده سازی کنم ، ایده های افزایش درآمدم رو نوشتم، شد دوره باران ثروت 1. تجربیاتم از واردات از کشور چین رو نوشتم. شد دوره تجارت را آغاز کنید. تا امروز به لطف خدای مهربون حدود 1000 نفر توی دوره های VIP من اسم نوشتن و امروز دنیایی از دوست های خوب دارم. دوست هایی که دنیا رو یه جور دیگه میبینن. یه جور دیگه باور دارن. یه جور دیگه اقدام میکنن و یه جور دیگه نتیجه میگیرن

من به آینده بی نهایت امیدوارم و میتونم باهات کاری کنم که نا امیدی هات رو برای همیشه فراموش کنی. من بی نهایت اقدام گرا هستم ، کارهای خودم از سالهای سال قبل رو انجام دادم و میتونم بهت کمک کنم که کارهایی که سالهای سال مونده رو بالاخره تمومشون کنی.

میتونیم با هم توی این دوره جشن موفقیت های بزرگمون رو بگیریم.

در ادامه نتایج برخی دوستان شرکت کننده رو براتون اینجا قرار میدم

🎯 من بعد از این دوره کتاب نوشتم، دوره تهیه کردم، کانالم رو تاسیس کردم و شروع کردم تمام آگاهی هام رو به بقیه ارائه بدم.
من خیلی دوره شرکت کرده بودم و آگاهی خیلی خوبی داشتم، اما جرات و جسارت نداشتم.
نمیتونستم کسب و کارم رو شروع کنم.
شما (استاد شفیعی) ناجی زندگی من شدید. شما خدای اقدام گرایی هستید ✅

🎯 هدفم بعد از هفت سال تیک خورد .کمپ آنلاین اقدام گرایی منو از فشار روانی کارهای انجام نشده نجات داد
بالاخره رفتم برای آموزش رانندگی و زبان انگلیسی اقدام کردم
همیشه حجم زیاد کارهام منو آزار میداد، ولی الان دیگه کارام توی نظرم زیاد نیست.✅

🎯 تونستم احساساتم رو مدیریت کنم و افسار ذهنم رو در دست بگیرم. با دوره اقدام گرایی توستم کارهایی که عقب افتاده بود رو به سرانجام برسونم. تونستم با جذب افراد بیشتر رونق بیشتری به کارم بدم. الان کارگاهم 7 چرخ خیاطی داره و تا ماه دیگه 4 چرخ دیگه هم به کارگاهم اضافه میشه. ✅

🎯کمپین اقدام گرایی بی نظیر بود. من قبلش دوره باران ثروت رو گذرونده بودم که هرچی برای تغییر نیاز داریم توش هست. ا. پیگیر بودم تا اینکه توی دوره کمپ آنلاین اقدام گرایی شرکت کردم. کلی کار ناتموم داشتم. حس مفید بودن رو نداشتم. تا اینکه سبکه استاد شفیعی گفتن رو توی زندگیم پیاده کردم. نتایجم توی دو سه هفته معادل دو سه ماه بود. کارهایی داشتم که 8 ماه بود انجام نشده بودن. کارهای نصفه نیمه انرژی هنی منو میگرفت. من توی عملگرایی ضعف داشتم، عمل میکردم، اما رضایت از برنامه نداشتم. با این کمپ، سه چهار کتاب رو تمم کردم. یه دوره رو تموم کردم. رشد پیجم چشمگیر بود. و حدود 30 هزار فالوور به پیجم اضافه شدن که این قضیه خودش رو در افزایش درآمدم نشون داد . بخش لذت بخش این بود که آخر هفته هدفگذاری من 99% اش تیک میخورد و برعکس قدیما که آخر هفته ها با عذاب وجدان کوهنوردی میرفتم و سعی میکردم سریع برگردم، الان دیگه با خیال راحت برای تعطیلات آخر هفته میرم. توی کمپ به محض اینکه انرژیمون افت میکرد، استاد دوباره بهمون انرژی میداد. از الان ببعد این سبک رو میخوام وارد زندگیم کنم. حذف کارهای بی اهمیت ، تا با تمرکز به کارهای مهم خودم برسم.✅

🎯این دوره باعث شد یک سری اهدافی که دیگه دنبالش نبودم و بیخیالشون شده بودم رو به نتیجه برسونم. من برعکس دوره های قبلی که چند هدف داشتم، این سری یک هدف برای خودم قرار دادم. یه سری دستگاه ها داشتم که گوشه افتاده بود و خاک میخورد. قبلش هم به این فکر افتاده بودم که اینها رو رد کنم بره و پولش رو بیارم توی چرخه کسب و کار و تولیدمون. اما انجامش ندادم. من این هدف رو برای خودم گذاشتم و دو هفته قبل از پایان کمپ به نتیجه رسیدم. هم به 100 میلیون پول رسیدم و هم اون انرژی رو از حبس در اوردم.✅

🎯من بعد از مدت ها بودن در این فضا به این نتیجه رسیدم که به جای اینکه دنبال نتایج سریع و کپسولی باشم، دنبال نتایج بلند مدت باشم. آقای شفیعی شما جدای اینکه انسان موفقی هستید، قلب بزرگی دارید. من هیچ کسی رو ندیدم که داخل کانال خودش از کس دیگه ای فایل بذاره. بجای نتیجه کمپ اقدام گرایی یک و نیم ماهه، میخوام بگم از زمان آشناییم با شما که تا الان دو سال گذشته، میتونم بگم زندگیم به دو قسمت تقسیم میشه ، قبل از آشنایی با شما و بعد از آشنایی با شما.✅

🎯توی کمپ آنلاین اقدام گرایی، یه فیل بزرگ رو لقمه لقمه کردیم و خوردیم. اینکه اون کاری که بزرگترین تاثیر رو توی زندگیت داره و همش داری ازش طفره میری و عقب میندازی رو چجوری بتونی آروم آروم حلش کنی و کم کم بتونی تمامش رو انجام بدی و پرونده اش رو یکبار برای همیشه ببندی. این بزرگترین قدمی بود که امسال برداشتم.✅

🎯یکی از کارهایی که به سرانجامش رسوندم، کاری بود که پونزده بیست سال بود میخواستم انجامش بدم. زمانی که یک نفر در کنار ما هست، اون شخص اگر به ما بگه که میتونی انجامش بدی، راه رسیدن به اون خواسته در درون ما شکل میگیره. تنها دلیل انجام شدن این کار، بودنِ خود استاد بود که ما رو کوچ کرد و بهمون انرژی و انگیزه داد و گفت میتونید، الا بلا میتونید، زمین به آسمون بیاد آسمون به زمین بیاد میتونید ظرف مدت اینقدر زمان انجامش بدین و ما هم انجامش دادیم.✅