به نام آنکه نامش آرام بخش قلب هاست
دوستان بسیار عزیزم سلام
خدا رو شکر میکنم که بالاخره فرصت این فراهم شد تا یکبار دیگه بهتون ارائه بدم و منتقل کنم اون چیزی رو که باعث اتفاق های خوب توی زندگیم شد، چیزی که باعث شد سالهای سال تلاشم نتیجه بده. چیزی که شرایط مالیم رو بطور کلی متحول کرد و از اون مهمتر بهم کلی دوستان خوب و قوی داد.
کمتر از یکسال پیش توی شرایطی بودم که آدم ها برای شرکت توی دوره “تجارت را آغاز کنید” که 5 میلیون تومن بود، بهم میگفتن “گرونه”، “اگه دو میلیونش کنی شرکت میکنم”، “میشه توی 5 قسط بپردازمش؟” . خسته شده بودم از اینکه یه محصول عالی داشتم، میدونستم هم مشتری براش وجود داره. اما نمیدونستم چطوری باید به مشتری هایی که منتظر محصولم بودن میرسیدم.
خیلی توی فکر این بودم که من باید یک پل بزنم. بین خودم و اون آدم ها. آدم هایی که نمیدونم کجا بودن. خیلی در تلاش بودم اونها رو پیدا کنم. هر از گاهی در اینستاگرام تبلیغ میکردم هرازگاهی در تلگرام. یکیش میگرفت یکیش نمیگرفت. یک بار یک ماه 10 میلیون تبلیغات رفتم همون ماه 110 میلیون تومن فروختم. یک ماه دیگه همون 10 میلیون تبلیغات به زور در اومد. خسته شده بودم از بس اقداماتم بگیر نگیر داشت. کار میکردم ولی اصلاً از نتیجه کارم مطمئن نبودم.
قضایا گذشت تا اینکه به اوج سختی ها رسیده بودم. من کارم رو بلد بودم. برای خودم و دانشجوهام هم انجامش داده بودم. رزومه رو داشتم اما نمیتونستم پیدا کنم آدمهایی رو که به کار من نیاز داشتن. دنبال اون آدم ها رفتن هم بسیار پر هزینه بود. پیامک پر هزینه بود. خط تبلیغاتی واتساپ گسترده بارها و بارها مسدود شد. وبینارهای معارفه ای که برگزار میکردم، همه اش یه عده آدم تکراری بودن. دیگه حالم به هم میخورد از اجرای محتوای تکراری “وبینار واردات از چین فقط با یک میلیون” – “وبینار ورود به دنیای تجارت” – “وبینار کسب درآمد دلاری از تجارت”. دیگه داشت حالم بهم میخورد از اون محتوای تکراری. محتوایی که فقط یک بخش از واردات رو میگفتم و بعد میگفتم حالا این کار واردات یک رمزی داره یک رازی داره – که راست هم میگفتم ، چون اون رو به بهای حدود 11 تا 12 هزار دلار فهمیده بودم – که شما وقتی بیاید توی دوره تجارت بهتون میگم. مجموعه وبینارهای ورود به دنیای تجارت شاید بیشتر از 30 40 نوبت برگزار شده بود و این روحم رو خراش میداد. من با انجام کار تکراری میمیرم.
من لیستی داشتم از انواع محتواهای جدید و خلاقانه که باید در زمینه تجارت میساختم. اما برگزاری اون وبینارهای تکراری نه تنها فرصت ساخت محتواهای خلاقانه رو از من میگرفت، بلکه باعث میشد حالم از خودم و کارم بهم بخوره.
تا اینکه با یک سری نشونه هایی که اومده بود و افرادی با مقاله هایی که توی گوگل نوشته بودم اومدن و با ما آشنا شدن و بعد آروم آروم دو نفر توی دوره تجارت را آغاز کنیدِ من ثبت نام کردن. گفتم “این یه نشونه است“. همیشه توی زندگیم اعتقاد داشتم یک نشونه ی صده. یعنی اگر یک نفر بدون تبلیغات اومد، پس صدها و هزاران نفر بدون تبلیغات میتونن بیان.
یه جایی طبق یک هدایتی در تاریخ 18 دی ماه 1402 یک ویدیو ساختم، دل به دریا زدم و ساختمش. “صفر تا صد واردات از چین”. توی اون ویدیو موسی رو به رود نیل انداختم. تنها فرمول و تنها دستاویز پولساز خودم رو رها کردم. اشک توی چشمام جمعه که دارم اینا رو مینویسم میدونید که رضا شغیعی اهل فیلم بازی کردن نیست. توی فایل “اعتماد به نفس زبان زمزمه های خداوند” گفته بودم وقتی تو آخرین برگه ی خودت رو رو میکنی خداوند برگه اش رو برات رو میکنه. اونقدر شرایطم سخت شده بود که دیگه نمیدونستم چیکار باید بکنم و بهش گفته بودم “خدایا تمومم… دستم رو بگیر”
ما آروم آروم شروع کردیم به برگزاری اولین دوره مدرسه بازرگانی و بعد از حدود 2 ماه اتفاق ها شروع شد. اون ویدیو تبدیل شد به اولین ویدیوی یوتوب من که بازدیدش به 1K یا هزار عدد رسید. بازدید همینطوری میرفت بالا و همین الانی که دارم باهاتون حرف میزنم اون ویدیو و یک سری ویدیوهای دیگه دارن بازدید میخورن و دائماً دارن تعداد افرادی که به ما اضافه میشن بیشتر میشن.
وقتی آخرین فروردین رفتیم دوبی ( طبق هدایت الهی ) که تور تجاری دوبی رو برگزار کنیم، با تمام وجودم خواستم که اقامت امارات رو بگیرم. اون موقع پول نداشتم. من هرچی که داشتم و نداشتم رو وقف اثرگذاران کردم. خلاصه. سود دهی کسب و کارم خدا رو شکر اونقدر بالا رفت که در اردیبهشت و خرداد کمتر از یک هفته اول ماه سود خالص کسب وکارم از 100 میلیون بالاتر رفت ، درآمد غیر فعالم در خرداد از فروش دوره های آموزشی به بالای 100 میلیون رسید و چند منبع درآمدی مختلف برام وصل شد. سفارشات واردات گرفتم پشت سر هم. بزرگترین و سرشناس ترین شرکت ها بهم پیام دادن و حتی خواستن که من مشاور واردات یا صادراتشون باشم. با پول هایی که اومد اقامت امارات رو در ابتدای تیرماه گرفتم. یادمه گفته بودم که من قبل از سخنران شدن سالی 3 سفر خارجی میرفتم. تا اینجای سال 3 تا رو رفتم. و دوتای دیگه هم در پیشه و امثال برنامه سفرهای دیگه ای رو هم دارم.
خودم خیلی متحیر بودم که این اتفاقات چطور افتاد. من دوره پارادایم شیفت باب پراکتور رو از 18 بهمن شروع کردم به دیدن. اما از یک ماه قبلش اون ویدیوی خاص کار خودش رو شروع کرده بود. یه جورایی میخوام براتون همه چیزها رو کنار هم بچینم. پارادایم یک انسان، معنویت، عقل و اقدام. من توی کلاسهای بسیار زیادی شرکت کرده بودم اما اون نتیجه برام اتفاق نمیفتاد. ولی وقتی همه چیز در کنار هم جفت و جور شد، فهمیدم که دقیقاً چیکار کردم. با یک مهندسی معکوس فهمیدم که چطوری اون هدف مالی رو محقق کردم و حالا میخوام توی کارگاه تصویر بهتون بگم که چطور یک روز آدمهایی بهم مراجعه میکردن که 5 میلیون دوره رو میخواستن توی 5 قسط بدن ، اما امروز آدمهایی دور و برم هستن که دارن 5 میلیارد تومن واردات میکنن و 2600 دلار هزینه تور چین ما براشون هیچ عددی نیست.
یکی از بخش های تکون دهنده ای که در سمینار پارادایم شیفت باب پراکتور دیدم این بود که بعضی شرکت کنندگانی که جهش های بزرگ مالی (درحد سی برابر شدن درآمد در یک سال) یا پرداخت خیلی سریع کل بدهی ها یا خرید خونه رویاییشون رو تجربه کرده بودن، میگفتن دلیل اینکه ما نتیجه نمیگرفتیم یا کلا دلیل اینکه یک سری افراد نتیجه نمیگرفتن این بود “اون ها یک تصویر از ذهن نداشتن“.
پیش خودم میگفتم آخه چی میگی باب؟! مگه میشه با داشتن یک تصویر پولدار شد؟؟ مگه میشه با داشتن یک تصویر یک دفعه بدهی ها رو داد؟ دقیقاً مثل اون آدمی که گفت من قبل از سمینار باب میخواستم خونه خودم رو بفروشم اما بعد از سمینار به خودم قول دادم که نه تنها بدهیم رو بدم بلکه در عرض 22 روز کادیلاک بخرم. من به خودم قول دادم و اون کادیلاک رو خریدم.
اتفاقی که قبل از دیدن پارادایم شیفت برای من افتاده بود و اون ویدیو رو ساخته بودم دقیقاً همین بود. خیلی باید راجع بهش توضیح بدم هرچقدر هم اینجا بخوام راجع بهش بنویسم قضیه جمع و جور نمیشه. من فقط سه لایه معنویت / عقل / فیزیک رو فهمیدم، ارتباط این لایه ها باهم رو فهمیدم، ارتباطم رو با لایه معنا بزرگتر و پررنگ تر کردم و تمام اتفاقاتی که منتظرش بودم افتاد. و الان هر لحظه که اراده میکنم به پول میرسم حتی یه جاهایی با خیال راحت تا ریال آخر جیبم رو خرج میکنم،یکی دو هفته پیش یک روز عصر موجودی کل حسابهام زیر 10 هزار تومن بود و فردا شبش با موجودی چندصد میلیونی خوابیدم. پولهایی که تا یکسال قبل اصلاً سراغ من نمیومدن.
توی کارگاه تصویر میخوام تمام آموزشهایی که دیدم، از استاد عزیزم سیدحسین عباس منش، از باب پراکتور بزرگوار، از آموزش های حوزه کسب و کار و عملکرد خودم در کنار هم براتون عین یک پازل بچینم. چند وقت بعد دوستان عزیزم مفهوم پاکسازی هوآپونو پونو رو بیشتر از قبل برام باز کردن و اتفاق جالبی که برای دوستم دانیال نظامی افتاد و فالوورهای اینستاگرامش در عرض فقط یک ماه 140 هزار نفر زیاد شد هم در همین دسته جا میگیره.
واقعاً احساسم، چیزی که میخوام بهتون بیان کنم توی این کارگاه و اتفاقاتی که قراره بعد از شرکت توی این کارگاه تجربه کنید، بیانش سخته. فقط میدونم که برای برگزاریش و برای دیدنتون بیتابم.جایی که میخوام بهتون بگم که چی شد که دیگه بدون اینکه من تماسی بگیرم – مثل هزاران نفر دیگه که تماس میگیرن و بازاریابی تلفنی انجام میدن و آدم ها گوشی رو روشون قطع میکنن – آدم ها خودشون شروع کردن به من و به ما زنگ زدن. خودشون تصمیمشون رو برای شرکت توی دوره گرفتن و پول رو واریز میکردن. چی شد آدم هایی که نه دفتر من رو دیدن، نه من رو از نزدیک دیده بودن راحت 150 میلیون برای من واریز میکردن و توی تور چین من میومدن؟؟؟ ما دیگه از اون تاریخ حتی یک تماس برای فروش دوره ها یا محصولاتمون نگرفتیم! حتی آدم ها میگفتن نیازی به مشاوره تلفنی نیست و ما تصمیم گرفتیم و شرکت میکنیم؟ چی شده بود؟
من یک تصویر از ذهن داشتم
بچه هایی که من رو میشناسن و با برنامه ما اومدن جلو ، میدونن که من به لطف الله توانایی شکافتن یک موضوع و جا انداختنش رو دارم. این کار رو قبلاً در خصوص شکرگزاری انجام دادم و براتون حسابی شکافتمش. حالا براتون میخوام این تصویر رو بشکافم تا همه چیزهایی که توی ذهنتون هست مرتب بشه و سر جای خودش قرار بگیره.
آقای شفیعی چرا این کارگاه رو برگزار میکنی؟
بچه ها من راستش هیچ نیازی از نظر درآمدی به برگزاری این کارگاه ندارم. حتی با توجه به حجم عظیم کارهایی که سرم ریخته اصلاً به صلاحم نیست که تمرکزمو از کار تجارت بردارم و این کارگاهو برگزار کنم. اما اونایی که منو میشناسن میدونن که رضا شفیعی کسی نیست که فقط سرشو بکنه توی آخور خودش و پول در بیاره و به فکر بقیه نباشه. من نمیتونم سالی چند سفر خارجی برم و توی بهترین هتل های دنیا اقامت داشته باشم درصورتی که هم نوع های خودم توی مضیقه های مالی هستن.
چرا برای این کارگاه پول دریافت میکنید؟
حدود دو ماه قبل، یک سمینار برگزار کردیم تحت عنوان “پشت صحنه تجارت بین الملل” و یک سمینار توسعه فردی هم در سانس دوم داشتیم که همین موضوع رو کمی اونجا باز کردم. اما از 300 نفری که برای ثبت نام سمینار پیام داده بودن فقط 40 نفر مجموعاً در تهران و مشهد اومدن و شرکت کردن. این شد که تصمیم گرفتم دیگه هیچ رویداد حضوری رایگانی برگزار نکنم. کلاً چیزی که رایگان باشه قدرش دونسته نمیشه. و برای تعهد شرکت کنندگان به شرکت توی کارگاه و همچنین اجرای مطالبی که گفته میشه مبلغ بسیار جزئی ای دریافت خواهد شد.
سرفصل های کارگاه چیه؟
کارگاه ما دو بخش خواهد بود :
- تصویر
- فروش غیر فعال
در کارگاه تصویر خواهم گفت که چطور درک ارتباط بین عالم معنویت/عقل و منطق/ فیزیک میتونه تمام سدهای بین ما و خواسته مون رو برداره. و در کارگاه فروش غیر فعال بهتون ناب ترین اصول تولید محتوا رو خواهم گفت که چطور بدون درد و بدون دردسر محصولتون رو بفروشید، البته شما نفروشید. خدا براتون بفروشه. چطور شب بخوابید و صبح پاشید و ببینید که پول براتون اومده توی حسابتون.
آیا در پایان کارگاه دوره یا محصولی معرفی میکنید؟
بله. دوستانی که تمایل داشته باشن در پایان کارگاه میتونن انتخاب کنن که توی دوره مدرسه بازرگانی یا دوره تولید محتوای ما و یا در تور تجاری دوم چین شرکت کنند.
مبلغ شرکت توی کارگاه چقدر هست؟
مبلغ شرکت توی کارگاه 500 هزار تومان هست که تخفیفاتی رو برای شرکت کننده های دوره های قبلیمون در نظر گرفتیم. کدهای تخفیف در کانالهای مربوط به دوره ها در اختیار دانش پذیران عزیزمون قرار میگیره.
محل و زمان برگزاری کارگاه کجاست؟
کارگاه برگزار شده و فایل های صوتی و تصویری آن را می توانید از طریق سایت دانلود نمایید.
پشتیبانی :
0935.58.99.700
درخواست مشاوره
برای کسب اطلاعات بیشتر درخواست مشاوره خود را ارسال کنید و یا با ما در تماس باشید.
درخواست مشاورهدوره های مرتبط
کشف ، شناسایی و رفع ترمزهای پول
به نام خداوند بخشنده مهربان دوست عزیزم سلام. همونطوری که با من آشنا هستی، من رضا محمدشفیعی هستم. متولد سال…
همایش حال خوب پایدار
👈چطور به همه ی کارهای خود برسیم؟ 👈چطور عادتهای بد رو در لحظه تغییر بدیم؟ 👈چطور مشکلات مالی و بی…
همایش پایان اسارت
دوست خوبم سلام. اسفند ماه سال 1400 به دلم افتاد که یه همایش برگزار کنم در روز معلم سال 1401…
نظرات
500,000 تومان