
به نام آنکه نامش آرام بخش قلب هاست
داستان من در تولید محتوا
7 سال پیش در شرایطی که در تولید به اوج رسیده بودم و به اهدافی که داشتم رسیده بودم و حتی از آنها عبور کرده بودم، احساس کردم که یک روز باید بروم و برای هزار نفر سخنرانی کنم. و بگویم که میشود از جای کوچک شروع کرد و بزرگ شد. یا علی گفتیم و عشق آغاز شد. یک فایل Word در کامپیوتر خودم باز کردم تحت عنوان “سخنرانی هزار نفری” و آن روز قدم اول را برای این رویا برداشتم. به روانشناسان مراجعه کردم تا راهی را به من نشان دهند که یک سخنران انگیزشی شوم اما آنها نمیدانستند…
یک روز پیامکی رسید “ثروتمندان آینده ایران چه کسانی هستند؟” ، یک همایش رایگان بود. به واسطه شرکت در آن همایش رایگان و کسی که در پایان سمینار شروع به توهین به سخنران کرد با دوستی آشنا شدم به نام “مرتضی نخعی”. چند ماه بعد مرتضی برایم دعوتنامه ای فرستاد “آکادمی سخنرانان ایران سخنران تربیت میکند. دکتر علیرضا آزمندیان”. بلافاصله تمام کارهای تولید را رها کردم و با اسنپ خودم را به سالن معلم بالاتر از میرداماد رساندم. سخنرانی دکتر آزمندیان را شنیدم و دیدم او مسیری را نشان میدهد که خودش طی کرده است و میخواهد در یک دوره یک ساله سخنران تربیت کند. با دوست دیگری در همایش آشنا شدم “توحید شجاعی”. توحید به من گفت دست دست نکن کلاسهای دکتر زود پر میشود. با اینکه مبلغ کلاس عدد کاملاً قابل ملاحظه ای بود (10 میلیون تومان در زمان دلار 4 هزار تومانی) ، ولی شرایط مالی ام خوب بود. در کلاس شرکت کردم.
در طی سالهای بعد با بسیاری از اساتید حوزه موفقیت و توسعه فردی آشنا شدم. و مسیر زندگی ام عوض شد. به آدم دیگری تبدیل شدم. اما انصافاً سالهای اول بسیار سخت و طاقت فرسا بود. سالهایی که تولید را کنار گذاشته بودم و کتاب میخواندم. در حدی که امورات بگذرد به کارهای واحد تولید رسیدگی میکردم. اما قلبم معطوف کتاب و کلاسها و سمینارها بود. ولی مشکل این بود که فقط داشتم پول خرج میکردم، پول شرکت در کلاسها و دوره های مختلف و متعدد، اجاره ماهانه دفتر کاری که برای این منظور در مشهد اجاره کرده بودم و همچنین خرید تجهیزات. سال های 96 97 و 98 برای من در تولید محتوا اینگونه سپری شد که حتی 1 میلیون تومان سود در آن سه سال کسب نکردم با اینکه صدها ویدیو و پادکست تولید کردم. حتی روزهایی شد که فقط برای اینکه از مردم دشت بگیرم رفتم و در تپسی مسافرکشی کردم تا یک ورودی مالی داشته باشم.
اما سال 99 سالی بود که شرایط عوض شد. در ابتدای سال اولین 1 میلیون تومان واریزی را تجربه کردم و کلی با آن واریزی رقصیدم. هنوز فیلمش هست. یادش بخیر… سال 99 در 7 ماهه اول بطور متوسط ماهی 1.5 میلیون تومان، در ماه های 8 و 9 و 10 با رونمایی از دوره کوچینگ و باران ثروت ماهی 13.5 میلیون تومان و در بهمن ماه سال 99 با رونمایی از دوره معجزه مالی پلاس به فروش 35 میلیون تومان در ماه رسیدم. آخر بهمن ماه 99 بود که در پایان دوره یکم معجزه مالی با معرفی شروع ثبت نام دوره باران ثروت در شب اول 11 یا 12 نفر در دوره باران ثروت من ثبت نام کردند و آن شب که بهمراه همسرم در خیابان سجاد مشهد بودیم از شوق گریه کردم…
در ادامه در سال 1400 فراز و نشیب های زیادی داشتم. با تمام وجودم برای تحقق یک کمپین میلیاردی میکوشیدم ، اینکه در یک ماه یک میلیارد تومان بفروشم. اما تلاشهایم به در بسته میخورد. نهایتاً در خرداد 1403 با تبلیغات گسترده 10 میلیون تومانی 80 میلیون تومان و در آبان 1403 با تبلیغات گسترده 80 میلیون تومانی 300 میلیون تومان در یک ماه فروختیم و با پولی که بدست آمد و پولهایی که در اثر رشد سرمایه همسرم در تجارت خارجی (واردات میکروفن های بویا M1 و تجهیزات بلاگری مثل سه پایه دوربین و رینگ لایت) خانه فعلی را که در آن ساکن هستیم خریدیم و صاحب خانه شدیم.
اما اتفاق تلخ این بود که این روند ادامه نداشت. بخاطر سختی های عظیم و عجیبی که در طی کمپین های تبلیغات و فروش کشیدم. آنقدر فشار کاری زیاد بود که با همسرم دعوایم شد. بعد هم وقتی به خانه جدید آمدیم و پول را از کار بیرون کشیدیم دیگر پولی برای تبلیغات نداشتم. فکر میکردم تنها راه جذب مخاطب جدید تبلیغات است. و از طرف دیگر فشار عصبی شدیدی که موقع تبلیغات گسترده به آدم وارد میشد مرا از تبلیغات منع میکرد. پیجت برای تبلیغات آماده باشه. 15 پست آخر پیج فلان باشه. روزی که تبلیغ میری استوری ها اینجوری باشه. توی کدوم پیج ها تبلیغ میرن؟ آیا پول میگیرن تبلیغ من رو درج میکنن؟ آیا آمار بازدید پیج هایی که تبلیغات میرن واقعی هست؟ قسمت دردناک ماجرا این بود که تبلیغات در فضای مجازی کاملاً ریسکی بود و هست. یک روز فالووری 200 تومان میفتاد یک روزی فالوری 5 هزار تومان. یک بار در کمپین فروش 2 برابر بودجه تبلیغات میفروختی یک بار 10 برابر. اصلاً چیزی نبود که بتوانی رویش حساب کنی. همه اینها ساخت یک ویدیوی تبلیغاتی جدید و برگزاری یک کمپین را سخت میکرد. و مغز ما هم همیشه از کارهای سخت فراری است. مضاف بر اینکه بخاطر غلو و بزرگنمایی تبلیغاتی چاهی برایت میکنند که بسختی از آن بیرون می آیی. تو را بالاتر از جایی که هستی جلوه می دهند و … میدانی … میگویند سنگی که یک دیوانه در چاه می اندازد هزاران عاقل نمی توانند از چاه بیرون بکشند
سال 1401 و نیمه اول 1402 هم سخت گذشت. دیگر آن آمار فروش زیبای آذر 1403 تکرار نشد. فروشم به شدت نوسان داشت. یک ماه 10 میلیون یک ماه 100 میلیون. نوسان درآمدی همه چیز رو بهم میریزه. واقعاً خسته شده بودم. تا اینکه در اثر مقالاتی که تیرماه سال 1402 وقتی توی ترکیه بودم نوشته بودم توی سایتم، یک سری تماس ها در اذر و دی ماه 1402 یعنی حدود 6 ماه بعد با من گرفته شد : “سلام. راجع به دوره وارداتتون سوال داشتم…” بعد سوال میپرسیدم “از کجا با من آشنا شدید؟” گفتن که “ویدیوتون رو توی آپارات دیدیم، فلان مقاله شما رو توی گوگل وقتی سرچ کردیم پیدا کردیم”. چند نفر دیگه به واسطه معرفی دوستانشون با من آشنا شدن و یک دفعه گفتم عهههه. پس میشه بدون تبلیغات هم ثبت نامی داشت؟ و یاد اصل ” یک نشونه ی صد اه افتادم”
بچه ها وقتی یک بار اتفاق افتاد یعنی میشه 100 بار اتفاق بیفته. اگر یک دونه فروختی میشه 100 تا دونه 1000 تا دونه بفروشی. وقتی که دیدم حدودا 5 نفر بدون یک ريال تبلیغات در دوره های من ثبت نام کردن به این نتیجه رسیدم که میشه این در یک مقیاس بسیار بزرگتر اتفاق بیفته. همون روزها طبق هدایت الله شروع کردم به نوشتن کتابی به نام “تجارت آسان است”. وقتی داشتم کتاب رو مینوشتم یک اتفاق عجیب وسط نوشتن کتاب افتاد. داشتم به مخاطب خودم میگفتم که “آپارات سایت اول ایران هست بعد از گوگل” و یوتوب هم سایت اول دنیاست بعد از گوگل. یعنی بیشترین ترافیک – یا به زبان ساده – بیشترین میزان بودن کاربران در فضای مجازی روی این سایت هاست. به مراتب بالاتر از رسانه هایی مثل اینستاگرام یا تلگرام. و یک دفعه به خودم گفتم ” پس من توی اینستاگرام چیکار میکنم؟؟؟” ضمن اینکه نوع محتوای من نوع محتوایی با توضیحات مفصل هست که توی شبکه هایی مثل آپارات و یوتوب مخاطب بسیار بیشتری داره.
حدوداً 17 ویدیو ساختم و در آپارات و یوتوب منتشر کردم و هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. هیچ اتفاقی. بعد ، طبق هدایت الله به دلم افتاد که اون چه که در دوره “تجارت را آغاز کنید” میگفتم و 5 میلیون تومان ( معادل 80 دلار به نرخ روز ) میفروختم رو بیام رایگان در اینترنت بگم. اون ویدیو رو اسمش رو گذاشتم “صفر تا صد واردات از چین” و هرچیزی که از واردات از چین بلد بودم رو به صورت دقیق و طبقه بندی شده و گام به گام گفتم، یک روز کامل برای اون محتوا برای ساخت و تدوین و انتشارش زمان گذاشتم و دکمه انتشار رو زدم و رفتم دنبال کارهام. و هیچ اتفاق خاصی نیفتاد….
اما از اسفند ماه 1402 بود که دیدم شرایط فرق کرده. تماس های تلفنی با تلفن اثرگذران بیشتر شد. من در اثر نوسانات شدید فروش پرسنل خودم رو باهاشون خداحافظی کرده بودم و ارتش تک نفره شده بودم. اون ویدیو داشت به اولین ویدیویی تبدیل میشد که داشت بازدیدش به 1k یعنی هزار بازدید میرسید. تماس های تلفنی شروع شد.
“الو سلام. ما ویدیوی شما رو توی یوتوب دیدیم. فوق العاده بود. میخوایم تو دوره مدرسه بازرگانی شما شرکت کنیم.”
“الو سلام. ما ویدیوی شما رو توی یوتوب دیدیم خدا خیرتون بده بعد از 3 سال سرگردونی در اینستاگرام و یوتوب این اولین محتوایی بود که واقعاً راه واردات رو به ما نشون داد و الان میخوایم برای تشکر توی دوره شما شرکت کنیم”
“الو سلام. ما ویدیوی شما رو توی یوتوب دیدیم. مقداری سرمایه داریم. لطفاً شما بهمون بگید که چی وارد کنیم”
“الو سلام. من از استاد شفیعی برای واردات مشاوره میخواستم”
“الو سلام. میشه وقتی میرید چین ما رو هم با خودتون ببرید؟”
“الو سلام. من یه بار وارداتی دارم میشه شما برام وارد کنید؟”
و چند ثبت نام دیگه توی اسفند ماه اتفاق افتاد. با اینکه اسفند 1402 ابتداش روزهای سختی بود از نظر مالی اما در ادامه شرایط خیلی زیبا شد.
وقتی شرایط تغییر کرد…
در پایان فروردین ماه 1403 اولین تور تجاری دوبی رو برگزار کردیم و اونجا بود که از ته قلبم و از عمق وجودم خواستم که توی دوبی یه شرکت ثبت کنم. واقعاً شرایطش رو نداشتم. میخواستم به یکی از شرکت کننده های تور دوبی که اقامت اونجا رو داشت بگم بیا من برات تولید محتوات رو استارت میزنم و با هم توی شرکتت شریک بشیم و کار از من و سرمایه از تو. از طرف دیگه با یکی دو نفر از اطرافیانم صحبت کردم که بیاین پول بزاریم توی دوبی شرکت ثبت کنیم و من هم که پولی نداشتم. ولی اونقدر میخواستم توی دوبی شرکت ثبت کنم که میخواستم ماشین خودم رو بفروشم و اینکار رو انجام بدم.
در ابتدای اردیبهشت 1403 اولین تور تجاری چین رو معرفی کردم. انتظار رویایی من برای تور 10 نفر بود ولی باورهام این بود که 3 الی 4 نفره میریم چین. ولی اتفاقی که افتاد این بود که 7 نفر در تور چین ثبت نام کردن، هزینه شرکت در تور 2550 دلار بود که اون رو نقداً برام واریز کردن. نهایتاً در طی یک بازه 37 روزه عددی بالغ بر 1 میلیارد و 100 یا شاید 1 میلیارد و 200 میلیون تومان فروش رو تجربه کردم که نه تنها سوددهی خیلی بهتری از قبل داشت، بلکه من رو به این نتیجه رسوند که میتونی بدون یک ریال تبلیغات چند برابر زمان تبلیغات خودت بفروشی.
جاتون خالی یک سفر بسیار دلچسب رو با دوستان بسیار موفق و شاخص در خرداد 1403 تجربه کردیم. دوستانی که از صفر شروع کرده بودن و خودشون رو حسابی بالا کشیده بودن. اون سفر 12 روزه به شهرهای گوژن، گوانگژو، شنزن و ایوو یکی از بهترین سفرهای زندگی من شد. نه تنها دنیا رو رفتم و گشتم بلکه از بودن در کنار بزرگان یاد گرفتم. یه جمله هست که میگه : “نفر کوچیک یه جمع بزرگ باش، بجای اینکه نفر بزرگ یه جمع کوچیک باشی”. و اتفاق جالب این بود که به موازات حضور من در چین فروش دوره مدرسه بازرگانی هم افزایش پیدا کرد. در دو هفته ای که چین بودم 3 نفر توی دوره مدرسه بازرگانی ما شرکت کردن و این درآمد غیر فعال یکی از دلچسب ترین درآمدهای من بود. یه چیز دیگه بگم که شیرینی شرایط مالی اردیبهشت امسال رو بیان کنم، یه روز توی خرداد یکی از دوستام گفت میشه شماره کارت بدی؟ گفتم ببین باورت میشه در 40 روز گذشته اصلاً شماره کارت نفرستادم فقط شبا فرستادم چون هیچ واریزی زیر 10 میلیونی نداشتم؟!
میدونید چه تغییری ایجاد شده بود؟ سال قبل آدم هایی به من پیام میدادن که میگفتن میشه 5 میلیونِ دوره تجارت رو توی 5 قسط بدیم؟ اما الان افرادی به من مراجعه میکردن که تقاضای واردات میلیاردی داشتن. 2550 دلارِ تور چین براشون عدد بزرگی نبود. و در ادامه جاتون خالی دومین تور تجاری دوبی رو در مهرماه 1403 و دومین تور تجاری چین رو در آبان 1403 برگزار کردم. یک ماه تمام از 15 آبان تا 15 آذر چین بودم و برای اولین بار شهر شانگهای چین رو دیدم.
وقتی بیدار شدم
با مجموعه اتفاقاتی که برای من افتاد؛ دیدم که من با چند ویدیوی ساده توی یوتوب پیشرفت کردم. پس همه اون چیزهایی که به من گفته بودن غلط بود از پایه و اساس. چیزهایی که اصلاً مهم نبود رو گفته بودن مهمه مثل کاور پست، زمان پست گذاری، جواب دادن به دونه دونه کامنت ها، ارسال پست توسط خودت به مخاطبینت، تقویم محتوایی، تولید محتوای مستمر. نه. هیچ کدوم اینها مهم نیست. حداقل هیچ کدوم اصل نیست. میتونم بگم اهمیت تمام اینها در کنار هم و با هم دیگه 1 درصد هست. اما 99% ماجرا معنویته، اتصال قلب به پروردگاره، اجرای ایده ای هست که اون میگه. چیزی که در 99.9 درصد آموزش هایی که در این سالها دیدم غایب بود. برای همین چند شب پیش که داشتم اتاقم رو مرتب میکردم 99 درصد جزوه های موفقیت و توسعه فردیم رو از کلاسهایی که شرکت کرده بودم ریز ریز کردم و دور ریختم.
سه اصلی که در آموزش های بلاگری و تولید محتوا غایب بود
این همه به ما آموزش دادن، ولی اکثرشون سه تا نکته اصلی رو نگفتن، یا حتی اگر در خلال آموزش هاشون بهش اشاره کردن، روش تاکید نکردن. بعد از 6 سال در و و دیوار خوردن توی تولید محتوا فهمیدم 3 چیز تو رو توی این صنعت به موفقیت میرسونه :
- اتصال قلبی به پروردگار، ندای درون، معنویت یا الهامات یا هر اسم دیگه ای که روش میگذارید.
- نیت ما خدمت کردن باشه، خدمت به آدم ها. و صد البته که هیچ اشکالی نداره در ازای خدمتی که انجام میدیم پول هم بگیریم
- عاشق باش. عاشق خودت. عاشق کاری که انجام میدی. و عاشق مردمی که کارت رو بهشون ارائه میکنی.
اینها مثل ستون هستن. اینها پایه و اساسن. بدون اینها موفقیت در هیچ شغلی و در هیچ راهی و در هیچ رشته ورزشی ای ممکن نیست. امروز به لطف خدای مهربون که بهترین سال کسب و کار تولید محتوام در سالهای گذشته بود و با اتفاقات خوبی که افتاد تونستم اقامت امارات رو بگیرم و دنیای جدیدی به من سلام کرد، تصمیم دارم تا در یک دوره آموزشی بی نظیر تحت عنوان تجارت تولید محتوا یا Content Marketing Business تجربیات خودم رو از این 6 سال به شکل ساختار یافته باهاتون به اشتراک بگذارم تا شما هم توی این صنعت بتونید موفق بشید، برعکس من که خیلی توی درو دیوار خوردم توی در و دیوار نخورید. و خیلی زودتر از من نتیجه بگیرید.
سرفصل های دوره تجارت تولید محتوا
- مقایسه بازاریابی سنتی و مدرن
- زایش و مدیریت ایده ها
- رشد شبکه های اجتماعی شما
- تبلیغات یا هدایت؟
- شخصیت تولید کننده محتوا
- تمرکز در تولید محتوا
- قواعد فروش در فضای آنلاین
- وب سایت
- زمین های بازی
- آموزش نرم افزارهای دسکتاپ
- آموزش نرم افزارهای موبایل
- ساده کردن تولید محتوا
- باورهای غلط در تولید محتوا
- باورهای صحیح در تولید محتوا
- تئوری باغبانی
- تئوری مادر و فرزند
- مدیریت انتقادها
- غلبه بر نا امیدی
- طراحی یک دوره آموزشی
- نوشتن یک کتاب در 2 روز
- متقاعد سازی
- روش های جذب مخاطب
- پاکسازی و تولید محتوا
- شناسایی و غلبه بر موانع تولید محتوا
- بلاگر ولاگر واینر اینفلوئنسر
- قدرت رسانه
- قاعده تجمیع
- مسائل فنی در تولید محتوا
- چک لیست تولید محتوای ویدیویی
- ابزارهای لازم برای تولید محتوا
- عزت نفس در تولید محتوا
- رهایی از کمند پرفکشنیسم(ایده آل گرایی)
- اقدام گرایی در تولید محتوا
درباره مدرس دوره
- رضا محمدشفیعی
- نویسنده 3 عنوان کتاب ( مدرسه میلیاردرها ، زورفروشی ممنوع ، از شکرگزاری تا ملاقات با خداوند )
- عضو اتاق بازرگانی مشهد
- رتبه 1 آموزش واردات در YouTube
- برگزار کننده 2 تور تجاری چین و 2 تور تجاری دوبی
- سابقه تدریس آنلاین به بیش از 50 هزار نفر در 23 کشور جهان
درخواست مشاوره
برای کسب اطلاعات بیشتر درخواست مشاوره خود را ارسال کنید و یا با ما در تماس باشید.
درخواست مشاورهدوره های مرتبط
وبینار تخصصی بازرگانی بین الملل HS CODE
به نام آفرینشگر جهان هستی دوستان عزیزم سلام یکی از مواردی که برای من خیلی عجیب و خیلی جای سوال…
مدرسه بازرگانی
فایل صوتی معرفی دوره جامع مدرسه بازرگانی به نام خداوند بخشنده مهربان مدرسه بازرگانی سلام به همه شما دوستان…
باران ثروت
دوره ی تخصصی باران ثروت دوست عزیزم، سلام. خیلی خوش اومدی ، حضورت اینجا نشون میده که در مرز تغییر…
نظرات
20,000,000 تومان قیمت اصلی: 20,000,000 تومان بود.8,000,000 تومانقیمت فعلی: 8,000,000 تومان.
